پست ثابت
رب هب لی من لدنک ذریه الطیبه
انک سمیع الدعا
هنوز نیومدی و معلوم هم نیست کی قراره بیای ... ولی
دوستت داریم... خیلی خیلی...
یا رحمان...
دلم...
بدون عنوان
جایی بودیم. مامان و دختر سر چیزی داشتن باهم بحث کوچولویی میکردن. دختره به مامانش با صدای بلند گفت "مامان تو به من اعتماد نداری ؟!" نمیدونم چرا انقدر به این جمله حساسم. دلم خیلی میشکنه اگه فردا دخترم/پسرم بخاطر منع شدن از کاری بهم بگه "مگه شما به من اعتماد ندارین؟!" امیدوارم هیچوقت این جمله رو نشنوم عزیز مادر...
بدون عنوان
نیاز دارم که بیشتر منظم بشم. از لحاظ مدیریت وقت. خیلی حرفا دلم میخواد تند تند بیام بنویسم تا همیشه موندگار بشه واسه آینده ی خودم و خونوادم. جدی جدی کمبود وقت دارم چون زیاد سفر میریم. اما مشکل عدم مدیریت زمان هم دارم. باید تغییری حداقل تو این مورد ایجاد کنم. شده بیام و برم اما بیام! خدایا... مددی...